به نام انکه انقدر اه کشیدم تا تو را برایم فرستاد!
ساخت تندیس راه هشتم
ساخت تندیس راه هشتم

چقدر دوست داشتم يک نفر از من مي پرسيد

چرا نگاه هايت آنقدر غمگين است؟

چرا لبخندهايت آنقدر تلخ و بيرنگ است؟

اما افسوس که هيچ کس نبود

هميشه من بودم و تنهايي پر از خاطره

آري با تو هستم

با تويي که از کنارم گذشتي

و حتي يک بار هم نپرسيدي،

چرا چشمهايم هميشه باراني است

 

 

ملاصدرا مي گويد:

خداوند بي نهايت است و لامكان و بي زمان اما به قدر فهم تو كوچك مي شود و به قدر نياز تو فرود مي آيد و

به قدرآرزوي تو گسترده مي شود و به قدر ايمان تو كارگشا مي شود مهربان باش مردم اغلب بي انصاف بي

منطق و خود محورند،ولي آنان را ببخش. اگر مهربان باشي تو را به داشتن انگيزه هاي پنهان متهم مي

کنند،ولي مهربان باش. اگر موفق باشي دوستان دروغين ودشمنان حقيقي خواهي يافت، ولي موفق باش. اگر

شريف ودرستکار باشي فريبت مي دهند، ولي شريف و درستکار باش. آنچه را در طول ساليان سال بنا نهاده

اي شايد يک شبه ويران کنند، ولي سازنده باش.اگر به شادماني و آرامش دست يابي حسادت مي کنند،ولي

شادمان باش. نيکي هاي درونت را فراموش مي کنند، ولي نيکوکار باش. بهترين هاي خود را به دنيا ببخش

حتي اگر هيچ گاه کافي نباشد.

 

 

بی خبر از هم آسودن چه سود

بر مزار مردگان خویش نالیدن چه سود

زنده را باید به فریادش رسید

ورنه بر سنگ مزارش آب پاشیدن چه سود

 

 

مرد مسنی به همراه پسر ٢۵ ساله‌اش در قطار نشسته بود در حالی که

مسافران در صندلی‌های خود نشسته بودند، قطار شروع به حرکت کرد. به

محض شروع حرکت قطار پسر ٢۵ ساله که کنار پنجره نشسته بود پر از شور

و هیجان شد دستش را از پنجره بیرون برد و در حالی که هوای در حال حرکت

را با لذت لمس می‌کرد. فریاد زد: پدر نگاه کن درخت‌ها حرکت می‌کنن. مرد

مسن با لبخندی هیجان پسرش را تحسین کرد. کنار مرد جوان، زوج جوانی

نشسته بودند که حرف‌های پدر و پسر را می‌شنیدند و از حرکات پسر جوان

که مانند یک کودک ۵ ساله رفتار می‌کرد، متعجب شده بودند ناگهان جوان

دوباره با هیجان فریاد زد: پدر نگاه کن دریاچه، حیوانات و ابرها با قطار حرکت

می‌کنند. زوج جوان پسر را با دلسوزی نگاه می‌کردند. باران شروع شد چند

قطره روی دست مرد جوان چکید. او با لذت آن را لمس کرد و چشم‌هایش را

بست و دوباره فریاد زد: پدر نگاه کن باران می‌بارد،‌ آب روی من چکید. زوج

جوان دیگر طاقت نیاورند و از مرد مسن پرسیدند: ‌چرا شما برای مداوای

پسرتان به پزشک مراجعه نمی‌کنید؟ مرد مسن گفت: ما همین الان از

بیمارستان بر می‌گردیم امروز پسر من برای اولین بار در زندگی می‌تواند

ببیند.

 

 

گفتگو با خدا

خواب دیدم در خواب با خدا گفتگویی داشتم

خدا گفت: پس میخواهی با من گفتگو کنی ؟

گفتم:اگر وقت داشته باشید

خدا لبخند زد

وقت من ابدی است

چه سوالاتی در ذهن داری که میخواهی بپرسی ؟

چه چیز بیش از همه شما را در مورد انسان متعجب می کند ؟

خدا پاسخ داد

این که آنها از بودن در دوران کودکی ملول می شوند

عجله دارند که زودتر بزرگ شوند و بعد حسرت دوران کودکی را می خورند

این که سلامتی شان را صرف به دست آوردن پول می کنند

و بعد پولشان را خرج حفظ سلامتی میکنند

این که با نگرانی نسبت به آینده فکر میکنند

زمان حال فراموش شان می شود

آنچنان که دیگر نه در آینده زندگی میکنند و نه در حال

این که چنان زندگی میکنند که گویی هرگز نخواهند مرد

و آنچنان میمیرند که گویی هرگز زنده نبوده اند

خداوند دست های مرا در دست گرفت و مدتی هر دو ساکت ماندیم

بعد پرسیدم:

به عنوان خالق انسان ها ، میخواهید آنها چه درس هایی اززندگی را یاد بگیرند ؟

خدا دوباره با لبخند پاسخ داد

یاد بگیرند که نمی توان دیگران را مجبور به دوست داشتن خود کرد

اما می توان محبوب دیگران شد

یاد بگیرند که خوب نیست خود را با دیگران مقایسه کنند

یاد بگیرند که ثروتمند کسی نیست که دارایی بیشتری دارد

بلکه کسی است که نیاز کم تری دارد

یاد بگیرند که ظرف چند ثانیه می توانیم زخمی عمیق در دل کسانی که

دوست شان داریم ایجاد کنیم

و سال ها وقت لازم خواهد بود تا آن زخم التیام یابد

با بخشیدن ، بخشش یاد بگیرند

یاد بگیرند کسانی هستند که آنها را عمیقا دوست دارند

اما بلد نیستند احساس شان را ابراز کنند یا نشان دهند

یاد بگیرند که میشود دو نفر به یک موضوع واحد نگاه کنند و آن را متفاوت ببینند

یاد بگیرند که همیشه کافی نیست دیگران آنها را ببخشند

بلکه خودشان هم باید خود را ببخشند

و یاد بگیرند که من اینجا هستم

همیشه ...

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:








تاریخ: سه شنبه 24 دی 1389برچسب:,
ارسال توسط راه هشتم

آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی
ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 182
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 182
بازدید ماه : 216
بازدید کل : 1205
تعداد مطالب : 496
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1