نه دیگر قلبی برای تپیدن وجود ندارد دیگر قلبی نیست که بخواهد بتپد نه دیگر خونی در رگ ها جریان دارد که بخواهد قلب را برای تپیدن همراهی نماید دیگرنفسی نمانده به هن وهن کردم رسیدم دیگر نفسم بالا نمی آید قدم هایم به کندی میرود چشمانم به زور میبیند دیگر چشمانم توان دیدن ندارد نزدیکی را نمیبیند چه برسد که بخواهد راه دور را تشخیص دهد نه دیگر قلبی برای تپیدن است نه بغضی برای ترکیدن
نظرات شما عزیزان:
ارسال توسط راه هشتم
آخرین مطالب