منبع: The End of Days
نوشته: زکریا سیتچین
ترجمه: بابی گورو
نوشته: زکریا سیتچین
ترجمه: بابی گورو
وقتی حدود ٣٨٠٠ سال پیش از میلاد مسیح در بینالنهرین به نوع بشر تمدن پیشرفتهای اعطا شد، میان انسانها و خدایان رابطهای جدید تنظیم، مجاز و تدوین شد. این رویداد بسیار مهم بازدید رسمی آنو از زمین را به دنبال داشت. او نه فقط در مقام فرمانروای نیبیرو که به عنوان سرور همهی خدایان روی زمین و خدایان کهن به زمین آمد. دلیل دیگر (و احتمالاً اصلی) بازدید او از زمین ایجاد صلح میان خدایان و تأکید بر آن بود ـ یک توافق همزیستی که سرزمینهای دنیای کهنه را میان دو طایفهی عمدهی آنوناکی، طایفههای انلیل و انکی تقسیم میکرد ـ به خاطر شرایط تازهی دوران پس از طوفان نوح و مکانهای جدید ساختمانهای فضایی لازم بود که تقسیم قلمروی جدیدی میان خدایان صورت گیرد.
این همان تقسیمی بود که در کتاب مقدس در فهرست ملتها بازتاب یافته است (سفر تکوین: فصل ١٠)، و در آن پراکندگی اقوام مختلف نوع بشر که از تبار سه پسر نوح هستند، با ملیت و محل دقیق ثبت شده است: آسیا برای اقوام/سرزمینهای سام[1]، اروپا برای نوادگان یافث[2]، و آفریقا برای اقوام/سرزمینهای حام[3]. مدارک تاریخی نشان میدهند که تقسیمبندی مشابهی که میان خدایان صورت گرفت دو مورد نخست به اعقاب انلیل، و سومی به انکی و پسرانش تخصیص یافت. شبه جزیرهی سینا که این دو قلمرو را به هم متصل میکرد و فرودگاه فضایی احداث شده پس از طوفان نوح در آنجا قرار داشت، به عنوان منطقهای بیطرف و مقدس از این تقسیمبندی کنار گذاشته شد.
در حالی که کتاب مقدس سرزمینها و اقوام را صرفاً بر اساس تقسیمبندی اعقاب نوح فهرست کرده، متون قدیمیتر سومری این واقعیت را ثبت کردهاند که تقسیمبندی مذکور عملی از روی آگاهی و نتیجهی ژرفاندیشیهای رهبری آنوناکی بود. متنی که به نام حماسهی اِتانا[4] مشهور است برای ما حکایت میکند که:
آنوناکیهای کبیر که سرنوشتها را مقرر میکردند
در مورد زمین به تبادل نظر پرداختند.
آنها چهار منطقه ایجاد کردند،
و اقامتگاهها را بنا نهادند.
در مورد زمین به تبادل نظر پرداختند.
آنها چهار منطقه ایجاد کردند،
و اقامتگاهها را بنا نهادند.
در منطقهی نخست، سرزمینهای میان دو رود فرات و دجله (میان رودان)، اولین تمدن بشری پیشرفتهی مشهور که متعلق به سومر بود تأسیس شد. در مکانهایی که پیش از طوفان نوح شهرهای خدایان جای گرفته بودند، شهرهای آدمیان برخاستند که هر کدامشان محدودهی مقدسی در خود داشتند که یک دارگونه در زیگورات خود در آن اقامت داشت ـ انلیل در نیپور، نینماه در شوروپاک، نینورتا در لاگاش، نانار/سین در اور، اینانا/ایشتار در اوروک، اوتو/شمش در سیپار، و الی آخر. در هرکدام از چنین مراکز شهری یک اِنسی[5] “چوپان پارسا” ـ در ابتدا یک نیمهخدای برگزیده ـ انتخاب میشد تا از جانب خدایان بر مردم حکومت کند و مأموریت اصلی او ترویج رسوم دادگری و اصول اخلاقی بود. در آن محدودهی مقدس، جرگهی کاهنها به سرپرستی کاهن اعظم به خدا و همسر او خدمت میکرد، بر برگزاری اعیاد نظارت داشتند، و مناسک پیشکش، قربانی، و نیایش به درگاه خدایان را اداره میکردند. هنر و پیکرتراشی، موسیقی و رقص، شعر و سرودهای مذهبی، و از همه مهمتر نوشتن و نگهداری اسناد در معابد رونق گرفت و دامنهی آن به کاخ سلطنتی گسترش یافت.
هر از گاهی، یکی از آن شهرها انتخاب میشد تا به عنوان پایتخت آن سرزمین انجام وظیفه کند: در این مورد، فرمانروا [ی شهر] پادشاه، لوگال (به معنای “مرد بزرگ”)، میشد. در ابتدا و مدتی طولانی پس از [حیات] این شخص، قدرتمندترین مرد آن سرزمین هم به عنوان پادشاه و هم به عنوان کاهن اعظم انجام وظیفه میکرد. این شخص به خاطر مقام و اختیاری که داشت، و به این علت که طبق پنداشتها همهی نمادهای عینی مقام پادشاهی مستقیماً از آسمان و از جانب آنو در نیبیرو به زمین آمده بود، با دقت انتخاب میشد. متنی سومری به موضوعی میپردازد که به گفتهی آن پیش از آنکه نمادهای مقام سلطنت (دیهیم/تاج و عصای پادشاهی) و پارسایی (چوبدستی چوپان) به پادشاه زمینی داده شود، آنها “در آسمان به امانت نزد آنو گذاشته شده بودند.” در واقع، واژهی سومری برای مقام پادشاهی، مقام آنو است.
این جنبهی “مقام پادشاهی” به عنوان جوهر تمدن، رفتار عادلانه و اصول اخلاقی برای نوع بشر، به روشنی در روایتی در فهرست پادشاهان سومری شرح داده شده است، که “مقام پادشاهی از آسمان به زمین آورده شد.” این روایتی است پرمغز که وقتی در این کتاب به انتظارات ظهور برسیم باید آن را به خاطر داشته باشیم ـ در متن عهد جدید به عنوان “بازگشت پادشاهی آسمان” به زمین [در نظر گرفته شده است].
حدود ٣١٠٠ قبل از میلاد تمدنی مشابه ولی نه یکسان، در دومین منطقه در آفریقا و مجاور رود نیل (نوبی و مصر) تأسیس شد. پیشینهی تاریخی آن اما به اندازهی قلمروی تبار انلیل مسالمتآمیز نیست، زیرا رقابت و نزاع میان شش پسر انکی، که نه تنها شهرها که کل قلمروهای آن سرزمین به او اختصاص یافته بود، ادامه پیدا کرد. کشمکش مداوم میان فرزند ارشد انکی مردوک (رع در مصر) و نینگیشزیدا (توت[6] در مصر) بسیار مهم بود، کشمکشی که به تبعید توت و گروهی از پیروان آفریقاییاش به دنیای جدید منتهی شد (جایی که او [نینگیشزیدا] به عنوان کتزالکوآتل[7]، مار پرنده، مشهور شد). خود مردوک/رع هنگامی که با ازدواج برادر جوانش دوموزی با اینانا/ایشتار، نوهی انلیل، مخالفت کرد و باعث مرگ برادرش شد، با مجازات تبعید روبرو گشت. حاکمیت بر منطقهی سوم مدنیت، درهی ایندوس، حدود ٢٩٠٠ سال قبل از میلاد به عنوان غرامت به اینانا/ایشتار داده شد. دلیل قانعکنندهای وجود داشت که این سه تمدن ـ در حالی که فرودگاه فضایی در منطقهی مقدس قرار داشت ـ همگی روی مدار جغرافیایی سیام شمالی قرار داشتند (شکل ٤).
بر اساس مندرجات متون سومری، آنوناکیها به دست پادشاه/کاهنهایی که هم در مقام رابط و هم در مقام جداکنندهی خدایان و انسانها انجام وظیفه میکردند، پادشاهی را ـ تمدن و بنیادهایش که آشکارترین نمونهی آن در میان رودان است ـ به عنوان نظمی نوین در روابط خود با نوع بشر ایجاد کردند. اما هرگاه کسی به آن دوران ظاهراً طلایی روابط خدایان و انسانها نگاهی بیندازد، معلوم میشود که روابط خدایان همواره روابط انسانها و سرنوشت نوع بشر را تحتالشعاع قرار میدادند و معین میکردند. وقتی طبق قوانین جانشینی آنوناکیها این انلیل و نه انکی بود که به عنوان وارث قانونی پدرشان آنو، پادشاه سیارهی موطنشان نیبیرو، اعلام شد، عزم مردوک/رع جهت جبران بیعدالتی که در حق پدرش ائا/انکی شده بود همه چیز را تحتالشعاع خود قرار داد.
بر اساس سیستم ریاضیاتی شصتتایی (“بر پایهی عدد شصت”) که خدایان به سومریان اعطا کردند، دوازده خدای بزرگ از مجموعهی خدایان سومری مرتبهی شمارگانی گرفتند و آنو بالاترین مرتبه را که شصت بود در اختیار گرفت؛ انلیل مرتبهی پنجاه را دریافت کرد؛ انکی مرتبهی چهل، و همینطور اعطای مراتب پایینتر بین دارگونههای نرینه و مادینه به تناوب جریان داشت (شکل ٥).
________________________
1. Shem: پسر بزرگ نوح
2. Japheth: پسر سوم نوح
3. Ham: پسر دوم نوح
4. Epic of Etana
1. Shem: پسر بزرگ نوح
2. Japheth: پسر سوم نوح
3. Ham: پسر دوم نوح
4. Epic of Etana
5. ENSI
6. Thoth
7. Quetzacoatl
نظرات شما عزیزان:
ارسال توسط راه هشتم
آخرین مطالب