& کتاب کوچه
… اختیار با بختیار (خان) بود و هر دوشان رفتند [یا مردند]!
جملهئی است که به مزاح یا به ریشخند در جواب "اختیار دارید!" یا "صاحب اختیارید!" میآورند. همچنین است: اختیار با بختیار است ـ اختیار با بختیار بود، اونم که پارسال مُرد [یا مرحوم شد]!
& فرهنگ سخن
… طُفِیلی و قُفِیلی
(گفتگو.) آنکه یا آنان که دنبال و همراه کسی به جایی میروند: تو هم باید طفیلی و قفیلی و سیاهی لشکر من باشی که هم اعتبار من زیادتر شده باشد و هم به اسم و بهانهی تو زودتر برگردم.
& فرهنگ فارسی عامیانه
… اتاقاتاف
(صفت) دارای اتاقهای متعدد: ساندویچفروشی اتاقاتاق بود. اتاقهای قدیمی را از خانهی پشتی انداخته بودند توی دکان ... و میز و صندلی توی اتاقها چیده بودند.
& فرهنگ لغات عامیانه
… جرنگ جرنگ
صدای برخورد چیزهای فلزی یا شیشهای به یکدیگر، مانند صدای برخورد سکههای پول یا شکستن شیشه و جز آن.
& فرهنگ لغات و ترکیبات شاهنامه
… رَشتی
کسی که لجن پاک میکند و خاکستر میبرد. کسی را نماند که رشتی کند / و گر با نژندی درشتی کند
& فرهنگ کنایات سخن
… خاله خواب رفته
بیحال؛ شل؛ وارفته: چرا دخترت آنقدر خاله خواب رفته است؟!
& فرهنگ امثال سخن
… ان شاء الله گربه است!
گفتهاند سحرگاهی امام دِه به مسجد میرفت. جامهاش به سگی بارانخورده سایید. امام چشم بر هم نهاد و گفت: ان شاء الله گربه است.
? زبان و نگارش فارسی (سمت)
… مطابقت نهاد با فعل
ـ اگر نهاد جاندار باشد، فعل را در جمع و مفرد بودن با آن مطابقت میدهند ... اما اگر نهاد جمع غیرجاندار باشد ... امروزه ... فعل را هم مفرد و هم جمع میآورند:
فاطمه غایب است.
شیشهها شکست = شیشهها شکستند.
ـ بسیاری از استادان ادب و دستور با آوردن شواهدی از متون معتبر نظم و نثر فارسی ... میگویند: اگر فاعل یا نهاد، جمع غیر جاندار باشد، اما گوینده یا نویسنده آن را به جاندار تشبیه کند یا برای آن، مقام و شخصیت انسان یا حیوان قائل شود، باید فعل را نیز جمع آورد:
در تنگنای خانه دلها به ماتمش / اندوه و رنج و محنت باهم نشستهاند (کمالالدین اسماعیل)
ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند / تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری (سعدی)
ـ استاد فقید مجتبی مینوی، موضوع را بیشتر باز میگشاید و دقیقتر بیان میکند، و با آوردن شواهدی برای استثنای فوق، استثنا و شرط دیگری قائل میشود که خلاصهاش چنین است:
... اگر عمل فعل، ناشی از نیرویی بیرون از آن باشد و این امر هم برای گوینده و هم برای شنونده بدیهی بنماید، فعل مفرد است ولو اینکه فاعل، جاندار جمع باشد: "همین که فیلها از هند رسید" یا "صد فیل از هند رسید"، و اگر عمل فعل به فاعلی نسبت داده شود که نیاز به نیرویی بیرون از خود نداشته باشد، فعل جمع است، ولو اینکه فعال دستوری، غیرجاندار باشد: سنگها از هم میترکیدند و بر یکدیگر میغلتیدند.
این خصوصیت را به شیوهی دیگری نیز میتوان توضیح داد: اگر عملی را به فاعل جمع غیرجاندار یا به چند فاعل غیرجاندار، اعم از اسم ذات یا اسم معنی، نسبت دهیم و این عمل از مختصات انسان و محتاج اراده و نیروی عقل باشد یا برای فاعل، قائل به شخصیت شویم، در این صورت، فعل جمع به کار میرود.
خیمه بیرون بر که فراشان باد / فرش دیبا در چمن گستردهاند
به هر صورت، صرفنظر از اختلاف آراء صاحبنظران، از بحث آنان میتوان نتیجه گرفت که اگر به فاعل یا نهاد جمع غیرجاندار، شخصیت جاندار (بویژه شخصیت انسان) داده شود که فعل را از روی اراده انجام بدهد، باید فعل را جمع آورد وگرنه بهتر است مفرد آورده شود.
نظرات شما عزیزان: