بلافاصله برنامه ای رابا عنوان نقد ترتیب میدهند که البته بیشتر تعریف وتمجید است تا نقد من بعنوان یک
بینند چند سوال از نویسنده فیلمنامه سریال داشتم چون هیچگونه دسترسی به ایشان ندارم تصمیم
گرفتم این پرشها را در وبلاگم بنویسم
1-چرا شخصیتهای پیرامون قهرمانان داستان شما مشتی انسان مشکل دارهستند چنین به نظر میرسد
که شما با ضعف دیگران شخصیت های اصلی داستان خودتان را شکل میدهید .با دهاتی نشان دادن یک داماد
با احمق جلودادن یک برادر خانم باپرخور وشکم گنده بودن نگهبان با دزد بودن یک عمده فروش مواد غذایی
ووووو براستی چه شغل وصنفی دیگر مانده .
آقای نویسنده من خوانده ام شما را نمی دانم در ابتدایی ترین اموزش فیلم نامه نویسی خوانده ام که قهرمان
وضد قهرمان باید همسطح ودر شان یک دیگر باشند.
2-آیا شما به این نتیجه رسیده اید که دختر وپسر قبل از مراسم نامزدی باید با هم ارتباط داشته باشند
اگر نرسیده ایدپس چرا درفیلم نامه تان دختر آقای آشپزباشی با شخصی که قرار است (ایی شاید)به
خواستگاریش بیایید میپرد.وازین هم گذشته ایدتاجای که پدر بزرگ را هم شاهد ماجرا قرار می دهید
می گویند دورغ سرآمد همه گناهانست
پسر اشپزباشی زنگ میزند به مریلا خانم و به او یک آدرس اشتباه میدهد یک دورغ مصلحتی برای متواری
کردن معشوقه پدر؛ پدرمتوجه میشود واونیز سرمریلا خانم را شیره می مالد
من سوال میکنم آیا شما پسر دارید آیا دختر دم بخت دارید و بهشون اجازه میدیدسریال رو ببینند
نظرات شما عزیزان: