به نام ایزد لم داده در کنج قفس
آری خدا مست است !!!
در این دنیا که من مست و تو مست و عالم همه مستند
یارب به چه مینازی ؟؟؟
که ملحد شده مست و مومن پی رقص و بهر مستی همه هستند ولی:
از وفاداری شنیدن افسانه است و عالم عامل مستانه است و شهریاران همه مستند
گر بجوئی خبر از ایمان ایمانداران شهر .نشان از شهر آشوبان مست آید به دست و آنچه هست در روبرو رندان همه مستند
و از این بابت که میگویند تو هستی و رحمن و رحیم و مهربانی:دزدان همه مست از رحم تو و قاتل خوش ز قتل خود و اوباش همه مستند
و چه گویم از کاروانی که می آید به مکه
که این کاروان زائر ندارد بهر کعبه چون:
این حاجیان تاجران دختر و تنگ شرابند و درون قافله غافلان و مجریان عذابند و تن فروشان همه جمعند
و بیخیال بیخیالند چرا که:
ساروان مست است و نوکران مستند و اشتران و مهتران و استران همه مستند
چه حجی مینمایند که از سود ربا این ریاکاران همه مستند.
و در باغی که بی آبی حمله بر درخت بی بر و گل بی برگ و سبزه های زرد و هرزه کرده است دلیلش را گر بجوئی باغبان ِ بی تملق مستانه خواهد گفت:که خالق مست است و ابر و باد و بارانش همه مستند و عالم همه پستند .پس بیا جرعه ای می بنوش و بی خیال این عذاب چرا که هر چه میماند ز ایمان است و قرآن است و مسجد و میخانه و کعبه ای که روزگاری درونش بتخانه ای میبود و بتانی کوچک یا بزرگ از سنگ و برگ و چوب منقوش با نقره یا زرکوب یا طلا که هر بت خدائی ساکت بود و بی صدا
ولی امروز درون کعبه خدا میباشد و تنگ شرابی و تخت خوابی و پری رویان مست.
و به دور خانه اش آن ریاکاران مست و جالب تر همینجاست کز برای زینت کاخ محقر اما موقر کوبیده بر دیوار چندین تندیس دوران عتیق و از بد قصه اینان همان خدایان دورهُ قبل از این خدایند که اینک کوبیده بر دیوار این سرایند
وگه گاهی خدا از رقص حوریان ،مست و مدهوش افتاده برتختش نیمه هوش که گوئی عاشق باشد و زمین معشوقه و ما همه طعمه های فرسوده و بازیچه و بازیگران معشوقهُ پروردگار تا روزی زمین دهانش وا باشد و نوبت ما باشد و به گورستان دهان بازو همیشه گشنهُ زمین آئیم که آخر چه؟؟؟؟؟؟؟
از جسم همیشه مست ما زمین مست گردد و زمان مست و ار آن مستی خدا مست!!!!!
پس خدایا چه فرقی هست میان دزد و مومن و اشتران و رندان مستت؟؟؟؟
نه!!!
جوابی نمیخواهم که میبینم تو مستی و همه جمعند و در هر جمعی که میبینم صحبت از مستی تو در میان است و بهشت و جنت و جوی شراب
یا که در جمع سران کفر و ادیان، صحبت از شراب ناب است و همه انگشت بر بینی میزنند و میگویند هیس!! خدا خواب است و مست است و مدهوش
و این مستی بهر ما حال است و احوال و زمان چپاول کردن و غارت نمودن کعبه را و به اسارت بردن و فروش با مبلغ هنگفت پریان و حوریان را در دبی و بتان را در اروپا که آنان نیز همه مستند
وای چه دنیائیست که از مستی خدا هم غارت و چپاول میشود
نگاشته شد به قلم هادی اسفندیاری
نظرات شما عزیزان: